سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکانم


اشکانم که می ایند


تنها اشک نیستند , تنها قطره ابی نیستند


بلکه کلماتی هستند که به جای زبانم از چشمانم بیرون می ایند


تنها به این دلیل که نمی یابند کسی را که معنی که معنی این کلمات را بفهمد






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:40 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

مرا فرابگیر


ای موج فراموشی


ای تنها ابادانی من


رخت خود را بربند


نفرین به عاشقی


که جوانی ام فرسود


نفرین به او


که شادابی ام افسرد






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:40 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

امشب

ستاره بخت من

در میان ابر های سیاه

پژمرده شد

مهتاب ام خفه شد

شام رسید و

چشم روز خیره شد

در امید فردا

شب اهسته

به سر شد………..

اه چه شبی بود

پر از درد و اندوه

ظلمانی

چشمان ام تا دم صبح

به در مانده شد

مانده شد…






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:39 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

روزی که مرگ من فرا می رسد


صدایت را نشنیده شنیدم

و فریادت را


لبخندت را ندیده دیدم


و عشقت را


دستانت را لمس نکرده حس کردم


و آغوشت را


چگونه باور کنم






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:39 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

دومین روز بارانی چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی
چتر آورده بودی
من غافلگیر شدم
سعی می‌کردی من خیس نشوم
و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

 سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمدی
و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو!

 






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:16 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند، به جز مداد سفید.. هیچ کسی به او کار نمی داد. همه می گفتند: «تو به هیچ دردی نمی خوری»

یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند، مداد سفید تا صبح کار کرد؛ ماه کشید، مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد.
صبح توی جعبه ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد!






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:16 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

 

قانون تو تنهایی من است و تنهایی من قانون عشق
عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست.
چه قانون عجیبی! چه ارمغان نجیبی و چه سرنوشت تلخ و غریبی!
که هر بار ستاره های زندگیت را با دستهای خود راهی آسمان پر ستاره کنی 
و خود در تنهایی و سکوت با چشمهای خیس از غرور پیوند ستاره ها را به نظاره نشینی
و خاموش و بی صدا به شادی ستاره های از تو گشته جدا دل خوش کنی
و باز هم تو بمانی و تنهایی و دوری…






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:16 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

 

شبی با بید می رقصم، شبی با باد می جنگم
که چون شب‌بو به وقت صبح، من بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هر کس به کیش خود پندارد
و الّا من چو می با مست و هشیار یکرنگم

شبی در گوشه ی محراب قدری ربّنا خواندم
همان یک بار تار موی یار افتاد در چنگم

اگر دنیا مرا چندی برقصاند ملالی نیست
که من گریانده‌ام یک عمر دنیا را به آهنگم

به خاطر بسپریدم دشمنان! چون نام من عشق است
فراموشم کنید ای دوستان! من مای? ننگم

“مرا چشمان دل سنگی به خاک تیره بنشانید”
همین یک جمله را با سرمه بنویسید بر سنگم






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:15 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

فرصت ما تموم شده، باید از این قصه بریم
فرقی نداره من و تو، کدوممون مقصریم

خاطره‌ها رو یادمه، لحظه به لحظه مو به مو
هیچی‌ رو یاد من نیار، اونقد خرابم که نگو

 

بد بودم‌ و بدتر شدم .. میرم با پاهای خودم
میرم نمیدونم کجا .. آخ کم آوردم به خدا

دلگیرم از دست خودم .. کاش عاشقت نمی‌شدم
هر جوری می‌خواستم نشد .. از غم یه ذره‌م کم نشد

من موندم و تنهایی‌هام .. از دنیا هیچی نمیخوام
عاقبت منو نگاه .. اشتباه پشت اشتباه

هر روز عاشق‌تر شدیم .. تو عشق خاکستر شدیم
سوختیم ولی به آرزومون نرسیدیم

فقط گریه فقط عذاب .. صد تا سؤال بی‌جواب
نه من نه تو از عاشقی خیری ندیدیم

 

 

 

کاش عاشقت نمی‌شدم






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:14 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()

دنبال من می‌گردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد

باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد

 

من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد

من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
از برف اگر آدم بسازی دل ندارد

باشد ولم کن باخودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد

شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می‌شود ساحل ندارد

 






تاریخ : یادداشت ثابت - یکشنبه 92/2/16 | 3:14 عصر | نویسنده : mOhamMad | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.